4.6از 5

کتاب رویای بیداری pdf

خاطرات شفاهی خانم زینب عارفی همسر شهید مدافع حرم مصطفی عارفی

۶۰٬۰۰۰
خرید
  • چاپی
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

کتاب رویای بیداری نوشته نسرین پرک، روایتگر خاطرات شفاهی خانم زینب عارفی همسر شهید مدافع حرم مصطفی عارفی است. این اثر روایتی است از زندگی زنی که در قلب آشفتگی‌ها و بحران‌های اجتماعی و فرهنگی، پناهگاه امنی برای خانوادهاش ساخت و با عشق و ایثار، مسیر عشق و شهادت را همراهی کرد.

معرفی کتاب رویای بیداری

گاهی در روایت‌های زندگی، حضور شهید نه در صحنه‌های نبرد، بلکه در نگاه، احساس و حرف‌های همسری دیده می‌شود که سال‌ها با او زیسته است. این‌گونه روایت‌ها، بدون شعار، بی‌پیرایه و سرشار از حقیقت‌اند؛ و همین صداقت دلنشین می‌تواند سرآغاز فصلی تازه در ادبیات تاریخ شفاهی باشد. کتاب «رویای بیداری» دقیقاً بر همین محور بنا شده است؛ جایی که خاطرات همسر شهید، دریچه‌ای تازه و انسانی به جهان یک مدافع حرم می‌گشاید.
«رویای بیداری»، نوشته‌ی نسرین پرک و به روایت خانم زینب عارفی، همسر شهید مدافع حرم مصطفی عارفی، مجموعه‌ای از خاطرات شفاهی است که در فضایی صمیمی و ملموس روایت می‌شود. این کتاب توانسته با تکیه بر روایت‌هایی ناب و واقعی، چهره‌ای انسانی و نزدیک از یک زندگی الهام‌بخش ارائه دهد.
این اثر در سال ۱۴۰۰ نامزد نوزدهمین دوره انتخاب کتاب سال دفاع مقدس در بخش مدافعان حرم شد و در سال ۱۴۰۲ نیز در جشنواره ملی نذر قلم موفق به کسب مقام سوم شد.

دانلود کتاب رویای بیداری

نسخه الکترونیک این کتاب با استفاده از فایل کتاب رویای بیداری pdf و epub تولید و عرضه شده است. با خرید نسخه الکترونیک می‌توانید هر دو قالب را در نرم افزار فراکتاب دانلود کنید.

خلاصه کتاب رویای بیداری

«قرار گذاشتند که یکی بشود شهید و دیگری همسر شهید و هم‌سفر شوند تا بهشت...»، کتابی که پیش رو دارید، روایت سیزده سال زندگی عاشقانه راوی (زینب عارفی) و مصطفی عارفی است؛ زوجی معاصر که در یکی از روزهای پایانی سال ۱۳۸۱ و هم‌زمان با عید فرخنده غدیرخم، قدم در مسیر پرپیچ‌وخم زندگی مشترک گذاشتند. آغاز داستان از جایی شکل می‌گیرد که راوی در سن 16 سالگی در راه بازگشت از مدرسه، برای نخستین‌بار مصطفی را می‌بیند. با آن‌که هر دو هم‌فامیل بودند و نسبت خانوادگی داشتند، تا آن روز یکدیگر را ندیده بودند.
هر دو، برای رسیدن به هم تلاش کردند؛ برای با هم بودن سختی‌ها را تاب آوردند؛ برای عبور از گذرگاه‌های دشوار زندگی مشترک از ناهمواری‌های مسیر شکوه نکردند و در مسیر «باهم‌ماندن»، همواره فرمان خدا را بر احساس خویش ترجیح دادند.
با گذشت زمان، مصطفی مسیر رشد و کمال را با گام‌های استوار پیمود و ثمره رسالت دنیوی و اخروی‌اش را به‌طور هم‌زمان دریافت کرد. پس از رفتن او، نه تنها پیوندشان گسسته نشد، بلکه زندگی معنوی راوی با حس دائمی حضور مصطفی آغاز شد؛ حضوری که در رؤیا و بیداری همراه او ماند و تا روز وصال دوباره در محضر خدا ادامه خواهد داشت.
کتاب «رویای بیداری» در ۱۲ فصل تدوین شده و با قلمی روان و روایتی صمیمی، زندگی زوجی را در دل شرایط سخت و معمول روزمره به تصویر می‌کشد؛ از آشنایی و ازدواج گرفته تا چالش‌ها، امیدها و ایمان روزانه آنها. شخصیت‌های این کتاب، انسان‌هایی معمولی و از دل زندگی روزمره‌اند. روایت‌ها نیز از جنس همان اتفاقات ساده اما پرمعنای زندگی است؛ فراز و نشیب‌هایی که با زبانی روان و قابل‌لمس بیان شده‌اند. عنصر اصلی انسجام‌دهنده فصل‌های کتاب، عشق بی‌پایان به امام رضا (ع)، امید مداوم به خدا و ایمانی است که در لحظه‌لحظه زندگی جریان دارد.
کتاب «رویای بیداری» نشان می‌دهد که زن می‌تواند در جامعه نقشی استثنایی ایفا کند؛ نقشی که هیچ مردی قادر به انجام آن نیست. این کتاب توانسته توجه بسیاری از مخاطبان و پایگاه‌های فرهنگی را جلب کند و بارها به‌عنوان «روایتی ساده، صادقانه و تأثیرگذار» از زندگی خانوادگی یک شهید مورد تقدیر قرار گرفته است. همچنین، «رویای بیداری» در برخی برنامه‌ها و طرح‌های آموزشی، از جمله آموزش مهارت‌های زندگی زوجین در مشهد، به‌عنوان منبع و کتاب محوری انتخاب شده است.

فهرست کتاب

این کتاب در 12 فصل نگاشته شده است.

گزیده کتاب رویای بیداری 

یک روز آقامصطفی با سه تن از دوستان بسیجی اش به نام های جواد کوهساری، محمد اسدی و محمد جاودانی آمدند خانه. درباره ی درگیری‌های عراق و سوریه صحبت می‌کردند. از رفتن می‌گفتند. قبلا من و آقامصطفی مفصل درباره‌ی این موضوع صحبت کرده بودیم. آقامصطفی مصمم بود به رفتن، اما من هنوز تردید داشتم. آقامصطفی و دوستانش روی مبل‌های داخل هال نشسته بودند و من توی آشپزخانه بودم. سماور را روشن کردم و تا جوش آمدن آب داخل سماور، لیوان ها و قندان‌ها را توی سینی چیدم. سینی چای را گذاشتم روی اُپن و خودم رفتم داخل اتاق. در را کمی باز گذاشتم تا صدای آن‌ها را بشنوم.

آقامصطفی می‌گفت: «به نظر من ما نباید به عنوان یک نیروی عادی آموزش ندیده بریم. نیرویی که فقط بتونه تفنگ دستش بگیره، رفتنش تأثیر چندانی نداره. ما باید اول دوره های آموزشی رو ببینیم، بعد از خود عراقی‌ها نیروی داوطلب جمع کنیم و بهشون آموزش بدیم.»

آقای کوهساری خندید: «هنوز که هیچ ارگانی قصد بردن ما رو نداره. بسیج هم که با ما همکاری نکرد.» آقای اسدی گفت: «ارگان مُرگان که نه، ولی شنیدم مامان جونت بلیط یک طرفه به سرزمین رؤیاها برات گرفته!»

آقای جاودانی گفت: «مبارکه رفیق، از آقای اسدی جلو زدی.» آقای اسدی گفت: «فقط جهت اطلاع دوستان، خانواده برای آقازاده شون کت و شلوار خریدن، قراره به زودی ایشون متحول! ببخشین متأهل بشن!»

آقامصطفی گفت: «من موندم این بَشر به اضافه ی اون دو تا بَشر دیگه ای که اینجا نشستن چرا تن به ازدواج نمیدن؟ به خصوص جناب کوهساری عزیز که اخیرا پدر محترم شون یک ماشین صفر براش خریده و یک طبقه از خونه رو هم به نامش زده، برادر عزیز شما از بیست و چهار سالگی می‌تونستی زن بگیری و نگرفتی تا الان چهار پنج سال تأخیر داری، بجُنب دیر می‌شه.»

خرید کتاب رویای بیداری

نسخه چاپی این کتاب را از طریق سایت یا نرم افزارهای فراکتاب خریداری کنید.

دانلود کتاب رویای بیداری