توپ شلخته گم شده بود. جاهایی که به عقلش میرسید، گشت ولی پیدایش نکرد. از مامانش پرسید، مامانش گفت که اتاقش را بگردد. به عقلش نرسیده بود که ممکن است توپش آن جا باشد ولی تازه وقتی به اتاقش رفت فهمید آنجا چقدر ریختوپاش است. اول باید اتاقش را جمع میکرد ولی… .
دیویی :
دا305/231م1964ش 1391