کتاب انگشتر گمشده، با داستانی ساده، از دنیای نوجوانان سخن می گوید؛ از خواست ها، نیازها، دلخوشی ها و دل نگرانی هایشان.
کتاب انگشتر گمشده، به گونه ای غیر مستقیم، بر مفاهیم ارزشمندی چون احساس مسئولیت، حفظ حیثیت و آبرو، و حل مشکلات از راهِ اندیشیدن و تصمیم گیری های مناسب تأکید می کند.
بعد از ظهر دیر به جلسه رسیدم. پس از تلفن خانم گاردلا یک سره بد آوردم؛ اول از همه موقعی که وارد حمام شدم فهمیدم که شامپوی همیشگیام تمام شده است. بعد نتوانستم یک دست لباس تمیز حسابی پیدا کنم که بپوشم. موقع درست کردن صبحانه هم یک تخم مرغ از دستم افتاد کف آشپزخانه! تازه بعدش قوز بالا قوز شد؛ چون وقتی قند خونم را اندازه گرفتم، گاهی مجبورم روزی چندبار این کار را بکنم، متوجه شدم که خیلی بالاست.
البته مقداری که لازم بود به خودم انسولین تزریق کردم اما باید تا مدتی مراقب وضعم باشم. بالا بودن قند خون همیشه خیلی مهم نیست ولی گاهی میتواند یک علامت هشدار دهنده حساب شود. بنابراین درک میکنید که چرا موقعی که به جلسه رسیدم چرا کمی آشفته بودم.