«کنی منزتی» و خواهرش «تریشیا» به یک خانه قدیمی و ترسناک مانند خانههای فیلمهای ترسناک اسبابکشی کردند تا بتوانند از پدربزرگشان مراقبت کنند. در محله آنها مردم مدام از زامبیها حرف میزنند که سروکله همسایههای جدیدی پیدا میشود، خانوادهای که اثاثیه جالبی دارند. کنی، تصمیم میگیرد یک هالووین پارتی راه بیندازد و با بچههای محلهشان آشنا شود، اما آیا آنقدر زنده میماند که به آن مراسم برسد؟ آقای «استاین» در نقش پلیسی دلسوز در این داستان به دنبال خبیثترین و خطرناکترین زامبیهاست.