کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی از مجموعه بهترین نویسندگان ایران است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در این داستان آفتاب داشت غروب میکرد و یوزپلنگ کوچک از بالای تپه پایین را نگاه میکرد. از وقتیکه آدمها آنجا جاده کشیده بودند و سروکله ماشینهای هجده چرخ پیدا شده بود، پدر و مادرش بیشتر مواظب او بودند و اجازه نمیدادند دور شود، اما او تصمیم گرفته بود یکبار هم که شده، تنهایی از تپه پایین برود و ببیند چه خبر است.