تماشاگران در حال وارد شدن هستند.
از صحنه صدای مُبهم پِچ پِچ، خنده و اصابت قوطی کبریت روی زمین شنیده می شود.
موسیقی ملایمی توأمان با صدای ساعت به گوش می رسد. صدای ساعت می تواند به فراخور نیاز صحنه تا به انتها در هر کجا ادامه داشته باشد.
تماشاگران نشسته اند.
نور آرام صحنه را دَربَر می گیرد. صحنه مملو است از ادوات نظامی و جنگی؛ جعبه ی مهمات، پوکه، مین، خشاب خالی، کلاه خودِ ترکش خورده و
دو بازیگر روبه روی هم نشسته اند و «شاه، دزد، وزیر» بازی می کنند.
اولی می پو کو نمت. {می اندازد}
دومی خواب دیدی، خیر باشه بده بینُم نوبت مُنه وایسا اصلاً بینم سَرِ چی؟
اولی هرچی.
دومی هرچی مَرچی نداریم...
کنگره :
PIR8022 /ق24پ4 1390