این کتاب به دو موضوع مشکلساز میپردازد: برنده شدن و غر زدن. وقتی یک روز مندل روی شانس نیست، مادرش کمکش میکند بفهمد که همهی کارهای زندگی رقابت نیست. در حقیقت، باخت میتواند آدم را قویتر کند! مامان میگوید اگرچه برنده شدن خیلی خوب است، اما بردن مهمترین چیز نیست و غر زدن فقط شرایط را بدتر میکند. «غرغروها برنده نمی شوند، و برندهها هم غر نمی زنند. نمیتوانی همیشه در همه چیز برنده شوی!»