امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
28,000
خبرم کن
کتاب چاپی ناموجود است
35,000
14%
30,100
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب نگهبان قوچ‌های وحشی

کتاب «نگهبان قوچ‌های وحشی»، نوشته‌‌ نویسنده برجسته‌ روسی، نیکلاس کلاشنیکف است که مجید عمیق آن را ترجمه کرده و گروه نمک (کودک و نوجوان) انتشارات عهد مانا آن را راهی بازار کتاب کرده است.

«نگهبان قوچ‌های وحشی» داستانی پر عاطفه است که نوجوانان ایرانی می‌توانند با آن ارتباط خوبی برقرار کنند. داستان، روایت‌گر انسانیت و گریز از تنهایی شخصیتی است که در اوایل زندگی همسر و فرزندش را از دست می‌دهد. از طرفی مردم قبیله‌اش، به بهانه‌ی اینکه «تورگن» (قهرمان داستان) با شیاطین در ارتباط است با او قطع رابطه می‌کنند و این بر تنهایی تورگن اضافه می‌کند. در ادامه تورگن که روحیه‌ لطیف و مهربانی دارد، با دیدن گله‌ای از قوچ‌ها که برای چرا، به محدوده خانه تورگن آمده بودند، خود را مأمور خدمت به آن‌ها می‌کند و... در این اثر شناخته‌شده جهانی، که برنده‌ جایزه‌ نیوبری نیز شده است، نویسنده بدون ادعای دینی‌نویسی، معنویت پنهانی به وجود آورده که به‌نوعی استمرار راه معنوی و کمال‌جویانه و انسانی است و یکی از نشانه‌های آن در نداهای غیبی که در خواب‌های تورگن به او می‌رسد، دیده می‌شود.

گزیده کتاب نگهبان قوچ‌های وحشی

تورگن خواب دید که باران می‌بارید و آسمان برق می‌زد. در آن هوای طوفانی، از کلبه‌اش بیرون دوید و فریادزنان از خداوند کمک خواست و بعد دوباره به کلبه‌اش برگشت و دراز کشید. هنوز چشم‌هایش را نبسته بود که یکی در زد. تورگن جواب داد: «بیایید داخل.» در باز شد و پیرمردی با موهای خاکستری وارد شد. او بسیار شبیه تورگن بود و یک کوله‌پشتی بر پشت و یک عصا در دست داشت.

پیرمرد سرش را به نشانهٔ احترام پایین آورد و گفت: «متشکرم. باران می‌بارد و خسته‌ام. من جایی بسیار دورتر از این‌جا زندگی می‌کنم.»

تورگن از همنشینی با یک مهمان بسیار خوشحال شد و از او خواست نزدیک‌تر بیاید و کنار اجاق آتش بنشیند و استراحت کند. بعد به او گفت: «حتماً گرسنه هستید. همین الان چیزی برایتان آماده می‌کنم تا بخورید.» سپس او نگاهی به صورت مهمان غریبه انداخت و به حرف‌هایش ادامه داد: «چرا در این هوای بارانی و با این سن‌وسالی که دارید به کوهستان آمده‌اید. شما دیگر برای این کار جوان نیستید. کلبه‌ام را می‌بیند؟ من این‌جا تنها زندگی می‌کنم؛ فقط یک بره همنشین من است؛ امّا باید آن را پیش خانواده‌اش برگردانم. دلتان نمی‌خواهد این‌جا را مثل خانهٔ خودتان بدانید و پیش من بمانید؟»

کنگره :
‏‫PS۳۵۳۱‭‬‭ /‮الف‬۸۳‏‫‭ن۸ ۱۳۹۷
دیویی :
‏‫‭[ج]۸۱۳/۵۴‬
کتابشناسی ملی :
5182935
شابک :
9786226084123
سال نشر :
1398
صفحات کتاب :
159

کتاب های مشابه نگهبان قوچ های وحشی