آرچی کتاب «چرا؟» پرسشهای زیادی دارد. او همه جا و از همه چیز میپرسد. هنگام صبحانه خوردن و دیدن برشتوکها، نان برشته، شیر، حمام رفتن، ریشه گلها، سردی آب و پاهای عنکبوت. پرسشهای آرچی، مامان و بابایاش را کلافه کرده. آنها فکری میکنند و تصمیم میگیرند آرچی را به موزه بروند. اما پرسشهای آرچی زیاد و زیادتر میشود و اینبار همه به او نگاه میکنند. کم کم آرچی خسته و خستهتر میشود و خواباش میآید. آن وقت است که پرسشهای آرچی تمام میشود. به خانه که میرسند، آرچی خوابش برده. آیا پرسشهای آرچی تمام شده؟ صبح آرچی با یک پرسش دیگر توی اتاق مامان و بابایاش میپرد.
دیویی :
دا305/231ک811چ 1397