«فراگوی قاتل» و پسرش همراه با سربازان شرورش قصد تصاحب دژ کوه «سالامند سترون» را دارند تا گنج بزرگ گورکنهای حاکم بر آن را به چنگ آورند.
از سویی دیگر، شمشیر «مارتین دلاور» از دژ سرخ دزدیده میشود و «سمکیم» و «آرولا» از دژ خارج میشوند تا شمشیر را پس بگیرند.
«مارا» و «پیکل» که از شرایط یکنواخت سالامند سترون خسته شدهاند بهدنبال ماجراجویی دژ را ترک میکنند و... .