0.0از 0

خواب کلاغ

هاپول و گرگ گله 3

۴٬۵۵۰
خرید
  • چاپی
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب
نه باد بود و نه بارون
آفتابی بود آسمون

خورشید خانم کجا بود؟
اون بالابالاها بود

گله و هاپولی تو صحرا بودن
مشغول بازی با علف ها بودن

صحرا پر از صدای واقّ واق بود
هاپول به فکر گرگ زشت و چاق بود

گرگی که می دونست همون نزدیکی ست
می خواد بیاد، وقتی که هاپولی نیست

هاپولی رفت زیر درخت
نشست و گفت ، گرگه بده
ولی اگر این جا بیاد
هاپول کارش رو بلده

هاپول که توی فکر بود
یهو صدایی شنید
رو شاخه ی درخته
جوجه کلاغی رو دید...