امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
16,250
خبرم کن
کتاب چاپی ناموجود است
25,000
15%
21,250
نظر شما چیست؟
هنر توی خون ما بود. اگر مجلس و مهمونی ای داشتیم، پدرم آخر مجلس روی دبه ترشی ضرب می زد.

من هم که دو سالم بود، از ذوق جیغ می کشیدم. مادرم هم خط خیلی خوشی داشت. الفبا رو تا حرف «ز» یاد گرفته بودو توی دفتر مشقش، که ما می دیدیم، این حروف رو با یه حوصله خاصی نوشته بود.

خلاصه این ها ژنتیک در ما بود. تا اینکه یه روز توی محله ما اومدن برای فیلمبرداری. دنبال یه بچه می گشتن برای بازی توی یه فیلمی، من رو که دیدن، گفتن همین خوبه.
کنگره :
‏‫‬‮‭‭PN۶۱۴۹ /ف۴‬‏‫‬‮‭م۷ ۱۳۹۵
دیویی :
‏‫‬‮‭۸۲۷/۹۱۴
کتابشناسی ملی :
۴۲۲۲۴۶۱
شابک :
978-600-03-0461-4
سال نشر :
1395
صفحات کتاب :
48

کتاب های مشابه لطفا با پوست نخورید