0.0از 0

آخرین مکان

۱٬۴۰۰
خرید
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب
"حواس تان باشد!"
مردی که در پذیرش هتل کار می کرد، نگاهی کنجکاوانه به یولیان انداخت.
"پارسال یک نفر غرق شد.رفت و برنگشت. الان به نظر نمی آید، اما جریان آب..."
یولیان گفت: "خیال تان راحت باشد، راحت راحت!"
"هیچ اثری از آن بیچاره پیدا نشد."
یولیان سرش را با تاسف تکان داد و حوله را روی دستش انداخت.
در گردان، قرچی کرد، به حرکت درآمد و به او راه داد...