«پاول فریدریش»، پسر «آنتون دوگلمایر» صاحب داروخانه «شوان» است. مردم، پاول را کمی کُندذهن تصور میکنند؛ اما او پسری مهربان و بامزه است. پاول یک روز با پیرمردی برخورد میکند که تازه به شهر آنها آمده و خیلی عجیب وغریب است. از طرفی تازگیها در شهر مجسمهها یکی پس از دیگری ناپدید میشوند. پاول فکر میکند این اتفاق با حضور پیرمرد در شهر ارتباط دارد و ...