کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی از مجموعه بهترین نویسندگان ایران است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در این داستان پولیچو یک پل چوبی بود که وسط زمین و هوا زندگی میکرد و دو طرف رودخانه را به هم وصل میکرد. صبح که میشد، پولیچو منتظر میشد تا یکی از رویش رد شود. یکی که پیدا میشد، از رویش رد شود، پولیچو چوبهایش را للق و لولوق صدا میداد.