دوستداران مجموعهی سیپتیموس هیپ میدانند که عدد هفت در زندگی آدمهای این قصه نقش مهمی دارد؛ سیپتیموس هفتمین پسر پسر هفتم است و در صیاهی، با شاهزاده جولیا چهاردهمین سال تولدشان را جشن میگیرند. تولد چهارده سالگی هم از آن اتفاقهای مهم در دنیای جادوگری و کارآموزیست چون همانطور که مشخص است، هفت ضربدر دو میشود چهارده.
تمام این حرفها بهکنار، سوال اصلی این است که چرا حالا از بین این همه سال، چهارده سالگی در دنیای جدوگرها مهم است؟ برای اینکه از اینجا به بعد آزادی عمل بیشتر و اطلاعات مهمتری در اختیارشان قرار میگیرد و تازه قاطی آدمها میشوند. تمام اهالی قصر جادو و والدین و مسئولان و دوستان بچهها دارند تندتند برای این جشن تولد مهم تدارک میبینند؛ غافل از اینکه «سایهای» پلید که سالها در گوشهای از قصر پنهان شده، در تدارک حملهای جانانه است. سایه، حالا که حواس همه به جشن است، از فرصت استفاده میکند و دنیای سیاهی را به قصر میآورد. در طول داستان هم چند شخصیت کتاب در دنیای صیاهی به دام میفتند و سیپتیموس و دوستانش… خب به هر حال، باید صبر کنید و خودتان آخر داستان را بخوانید. فقط همین را بدانید که در پایان داستان، تازه نبرد نهایی با قلمروی سیاهی آغاز میشود
نظر دیگران //= $contentName ?>
ععععععععععاااااااااااااااااللللللللللللللللییییییییییییههههه...