کتاب مصور حاضر، داستانی از ماجراهای اژی و قوری است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در این داستان اژی و قورباغه آنقدر به دنبال مادر و پدرشان گشته بودند، خسته شدند و خوابشان میآمد. قوری زود خوابید، اما اژی هر کاری میکرد، خوابش نمیبرد. او از تاریکی میترسید. او فکر میکرد که در تاریکی یک غول ترسناک وجود دارد. او قوری را بیدار کرد و از او خواست که غول را فراری دهد. اما قوری هیچ غولی نمیدید.