امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
7,400
نظر شما چیست؟
«قصه ای برای پیاده رو» رمانی ایرانی از «فهیمه سراوانی» است. راوی داستان زنی است که از زندگی روزمره اش به تنگ آمده، از اینکه یک هفته در کارخانه کار می کند و یک هفته کارِ خانه. تنها دل خوشی اش قدم زدن در پیاده رو و رفتن به کتاب فروشی هاست. کتاب فروشی همان جایی است که می تواند برای دقایقی با خیال راحت خودش باشد و به یادِ دوران خوش دانشجویی اش بیفتد.

در قسمتی از داستان می خوانیم: «به سمت من نگاهی کرد و گفت: معلوم چیزی از جبر و اختیار نمی دونی.

حرفی نزدم، از چشم هایش خواندم که قانع کردن او کار محالی است. ترجیح دادم به جای نصیحت و پند و اندرز، یا گفتن جملات مثبت و کلیشه ای به اصطلاح روانشناسانه، که بیشتر شبیه شعر است تا یک راهکار، او را بهم نریزم.

بعد از خوردن شام آن هم در یک فضای آرام و سنگین، صدای باران و رعد و برق هر دوی ما را به پشت پنجره کشاند. من پرده ها را کنار زدم و دو صندلی آوردم تا بنشینیم و باران را تماشا کنیم.»
صفحات کتاب :
289
کنگره :
‏‫PIR۸۳۴۸‭‬‭ /ر۲۳۲۵‏‫‬‮‭ق۷ ۱۳۹۴
دیویی :
‏‫‭۸‮فا‬۳/۶۲
کتابشناسی ملی :
3851029
شابک :
‭978-964-374-560-8‬
سال نشر :
1394

کتاب های مشابه قصه ای برای پیاده رو