«تا اینجای کار، دو تصمیم مهم گرفتهاید. ایدهای دارید و نیروی مستحکم پیرنگتان را هم انتخاب کردهاید. در مرحلهی بعد باید چه کاری انجام دهید؟
قبل از این که بفهمید کدامیک از الگوهای پیرنگ برای داستانتان مناسب است، باید ایدهی داستانتان را گسترش دهید تا بتوانید نیروی مستحکم را بپرورانید.
ساختار عمیق، مانند نیروی مستحکم، در پروراندن ایده به شما کمک خواهد کرد.
مفهوم مرکزی ساختار عمیق، یک نظام اخلاقی است. لطفاً عصبانی نشوید، منظور من این نیست که نوشتهی شما باید تا حدود زیادی ده فرمان، فرایض مسیح، یا زندگی خوب و سالم را انعکاس دهد. اینجا، منظور من از لغت «نظام اخلاقی» ، اساسیتر و بنیادیتر از آن چیزهایی است که به محض شنیده شدن در جامعهی امروزی ما، به عنوان اولین معنی به ذهن خطور میکنند.
هر قطعهی ادبی و هر فیلمی که تا به حال ساخته شده، یک نظام اخلاقی دارد. صرف نظر از این که اثر مورد نظر، هنری یا زشت و زننده است، یک ساختار اخلاقی دارد و برای ما جهانی را ایجاد کرده و باید و نبایدهای آن را بیان میکند. داستان، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، به ما میگوید که باید چطور رفتار کنید و چطور رفتار نکنید، چه چیزی درست است و چه چیزی غلط، چه رفتاری مقبول است و چه رفتاری نامقبول. این نظام اخلاقی تنها در جهانِ این داستان اعتبار دارد. یک کار داستانی ممکن است همان استانداردهای اخلاقی را منعکس کند که بیشتر ما با آن دست به گریبان هستیم، و ممکن است بگوید «فریب دادن» ، «دزدی کردن» ، و «تجاوز به حقوق همسایه» نهتنها عمل زشت و زنندهای نیست، بلکه حتی عمل پسندیدهای هم هست. مجرم نهتنها تنبیه نمیشود، بلکه در واقع مستحق پاداش است.
امکان دارد نویسنده، بینظم و تنبل باشد و نظام اخلاقی را درک نکند یا آن را گسترش ندهد. در نتیجه داستان دچار قصور و کوتاهی و شاید هم آشفتگی میشود، اما با همهی اینها باز هم داستان است. در نوشتههای بد، از نظام اخلاقی به طور جدی استفاده نمیشود؛ ما از همان ابتدا آنها را در نظر نمیگیریم. در کارهای جدیتر که در آنها نویسنده به معانی ضمنی نظام اخلاقی خود علاقهمند است، غذای فکری خوبی شکل میگیرد؛ این مسأله قسمتی از پیام خود متن است. اهمیتی ندارد که در حال نوشتن رمان عاشقانه، معما، یا دنبالهی رمانِ شببیداری فینیگنها هستید. بین آلبر کامو، کسی که کارهایش یک نظام اخلاقی موشکافانه و پیچیده دارد، و یک رمان عاشقانه از سریهای هارلِکین یا سیلوئت که دارای نظام اخلاقی سادهانگارانهایاند، یک دنیا تفاوت هست.
کار شما، دستکم به شکل ضمنی، پرسشی مطرح میکند: «در چنین شرایطی باید چه کار کنم؟» از آنجایی که هر نویسنده نقطهنظر یا دیدگاهی دارد، به خوانندگانتان خواهید گفت که چه چیزی صحیح و چه چیزی ناصحیح است.