کتاب فریاد زمین pdf

مجموعه رباعی هاشم اخلاقی طرقی

آنجا که زمان میرود و دیر شود
کفتار به برکه هایمان شیر شود
ای وای به روزی که شهنشاه سپهر
از توطئه جغد زمینگیر شود

ما خلقت بسیار سر خوان زمین
اومادر باردار و ماییم جنین
نوزاد دو لب به سینه مادر داشت
مادر دو لبش بود به پستان زمین

یک دشت وسیع و نام آن اهل قبور
هر مرده چو دانه ای فرو خفته به گور
این مزرعه را که نام گورستان است
بذرش به ثمر نشیند از نفخه صور

میبود بساط باد و غربیل به پا
تخم علف و کاه شد از دانه جدا
دهقان نظری به گندم انداخت و گفت
تا دانه ما چیست به غربیل خدا

در خانه و پشت بام و هر پیش و پسی
هم گربه و هم پرنده دیدیم بسی
گرمرگ برای هر کسی هست که هست
پس کو جسدی که دیده از این دو کسی

چون آب و هوای خوش فراهم گردد
دیگر چه عجب که تاک خرم گردد
آبشخور هر چند حواس بشری
چون پاک شد، آدمی خود آدم گردد

ماییم سفر کرده از این وادی رنج
دنیا لب تیغ بود و ما مثل ترنج
تا گوهر جان بود نبودیم گران
در خاک شدیم و استخوانها شد گنج

این پهنه ز خون همیشه گلگون گردد
ازخون جگر ارض و فلک خون گردد
ای درد،، تو هستی و چنین خونریزیست
گر نیست شوی جهان ما چون گردد