امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
رایگان
نظر شما چیست؟
امروز صبح سعی کردم بی سرو صدا از راهرو بگذرم اما پدرم از دفتر کارش صدایم زد. آدالبرتو بیا اینجا . وارد شدم . او دفتردار خانواده های اصیل رومی ، پشت میز تحریر زیبای قرن نوزدهمی اش ایستاده بود .
گوشه گریز نقش بود و جلیقه ای از پارچه ی اعلای انگلیسی با راه راه های سبز و قرمز تیره بر زمینه ی خاکستری به تن داشت . دو چشم آبی بر چهره ی زرد و رنگ پریده اش گود رفته بود . با لحنی خسته گفتم : روز بخیر ، صدام کردید ؟ با آرامشی که فوری احساس کردم تصنعیست جوابمو داد . آره صدات زدم . ببین ، امروز پیک نیومده. مریض شده . یه لطفی به من بکن و این نامه های سفارشی رابردار و ببرشون پست خانه . بیا ، این پولم بگیر و چهار تا پاکت سیگار از همونایی برام بخر که همیشه می کشم . اعتراضی نکردم و فقط گفتم باشه ...

کتاب های مشابه درخت ارغوان