امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
20,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب و با او با نگاه، فریاد می کردیم! 

کتاب و با او با نگاه، فریاد می کردیم! اثر علی صفایی حائری می باشد و انتشارات ل‍ی‍ل‍ه‌ ال‍ق‍در آن را منتشر کرده است.مجموعه اشعار: و با او با نگاه فریاد می کردیم، آرامش، تابوت و... این کتاب مجموعه ای است از اشعار استاد که در آن، وضعیت فکری و اعتقادی و آرمانی ایشان به تصویر کشیده شده است.

این مجموعه، تشکیل یافته از عناوینی چون: و با او با نگاه فریاد می کردیم، آرامش، تابوت، وداع، پیروز، شعرهای شهادت و تو به من آموختی که در رابطه با حضرت علی(ع) نوشته شده است.

گزیده کتاب و با او با نگاه، فریاد می کردیم! 

در ابرجس

در میان کوه ها

کلبه ای آرام و مات افتاده بود.

کلبه ای آرام تر از چشم خواب

کلبه ای خاموش تر از مرگ روز

بر سر این کلبه، در شامی سیاه.

دختری با شور و شیون پا کشید.

دختری زیباتر از لبخند صبح.

دختری شیرین تر از آهنگ آب

شش بهار از او گذشت

پشم می ریسید.

گاو می دوشید.

آب هم از چشمه می آورد.

روزهای تیر تابستان،

بار می بست او برای خرمن بابا،

در بنفشه ماه؛ فصل شورها،

دخترک نجواکنان پا به پای دختری همپای خویش،

می گذشتند از میان سبزه زار

می نشستند بر کنار جویبار

می شنیدند، با هزاران زیر و بم،

قصه های زندگی را،

نغمه های شوق را،

از موج آب ...

از میان تارهای سبزه ها ...

در بهاری سبز؛

با امیدی پاک،

او عروسی کرد و با عشق آرمید.

زندگی با بال های سبز خود، بر سر او سایه ها افکنده بود.

او سحر با ذکر و تسلیمش،

صبا با شوق و تدبیرش،

و بعدازظهر، او با چیدن سبزی و یا کوچاندن بزها،

و شب هنگام؛

او با خستگی هایش چه سرخوش زندگی می کرد.

نه جنگی داشت نه آهنگ بالایی ...

تا ... من در میان دامنش جنبش نمودم با شکوهی پاک.

و او، لبریز از عشق و غروری کامران گردید.

دو سال از عمر من می رفت.

دو سال از عمر من می رفت، که شور زندگی در ظلمت غم مرد.


شابک :
964-7803-11-7‬۱۱۰۰
سال نشر :
1382
صفحات کتاب :
66
کنگره :
PIR۸۱۳۴‭/ف‌۳۶۶و۲ ۱۳۸۲
دیویی :
۱‮ف‍ا‬۸/۶۲‭ص‌۶۸۲و ۱۳۸۲
کتابشناسی ملی :
‭م‌۸۲-۱۸

کتاب های مشابه و با او با نگاه، فریاد می کردیم!