امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
25,000
نظر شما چیست؟
از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز
کتاب خدایان جنگ اثر کن ایگلدن، به شرح فرمانروایی ژولیوس سزار، سردار و سیاست مدار بزرگ روم باستان می پردازد.

گایوس ژولیوس سزار یا ژول سزار یا قیصر «دیکتاتور» و رهبر نامدار سیاسی و نظامی جمهوری روم بود.

او در کنار کراسوس و پومپی یکی از فرماندهان سه گانه روم بود. اکثر مورخان گشایش سرزمین گل به دست او را یکی از مهم ترین وقایع دوران باستان و آغازگر شکل گیری تمدن کنونی فرانسه می دانند. او همچنین رهبری نخستین لشکرکشی روم به بریتانیا را در دست داشت اگرچه گرفتاری هایش با سنا و پومپی آن را بی سرانجام گذارد. او همچنین لژیون هایش را به آن سوی رود روبیکون رهبری نمود.

وی در پی جنگی داخلی که در ۴۹ (پیش از میلاد) به راه انداخت فرمانروای بی چون و چرای روم گشت. پس از آن به اصلاحاتی کلان در جمهوری روم دست زد و راه به سوی خودکامگی پیمود. این کار ها دوست پیشین سزار مارکوس یونیوس بروتوس و دسته ای دیگر از سناتور ها را به کشتن سزار برانگیخت. کشتن سزار چندی بیشتر جمهوری روم را پایدار نگهداشت. دو سال پس از مرگ او سنای روم وی را یکی از خدایان روم شناخت.

کن ایگلدن (Conn Iggulde)، رمان نویس تاریخی اثر خدایان جنگ (Empror: The Gods Of War)؛ گویی برگ برگ تاریخ آن روزگاران را پیش روی نهاده و تاریخ را به تصویر کشیده است و گویی این در ذات رمان های تاریخی است که رمان نویس وجوهی تاریک از تاریخ را پرتوی روشن می افکند و بر مبنای واقعیت های تاریخی جلوه ای تازه به آن ها می بخشد تا خواننده به راستی تاریخ را آن گونه دریابد که واقع شده.

ایگلدن راوی دوره ای از تاریخ روم و مصر باستان، به نظر می رسد در گوشه ای تاریک از کوچه پس کوچه های حادثه ایستاده و لحظه لحظه حوادث را با چشم خود دیده و گفت وگوهای قهرمانان این حوادث را با گوش خود شنیده است؛ دیده ها و شنیده هایی را که در ترازوی خرد و منطق، باورپذیر می نماید و آن وقت همگام با راوی شما نیز همه چیز را می بینید و همه چیز را باور می کنید و چه زیباست این گونه تاریخ را آموختن و بر ذخایر دانش خویش افزودن، بی رنج یادگیری.

اما تلخ ترین و شاید شیرین ترین بخش این قصه بلند، بخش پایانی آن است آن گاه که منجی روم در جایگاه دیکتاتوران می نشیند و سنا درمی یابد که خطر دیکتاتوری نزدیک است و آوای پرطنین چکمه های دیکتاتور را به گوش جان می شنود و آن گاه است که دستور مرگ سزار را به رغم همه خدماتی که کرده است، صادر می کند.

در بخشی از کتاب می خوانیم:
سزار و فرماندهانش در کنار اسبان شان در برابر درهای مجمع قانون گذاری در شمال شهر ایستادند. در ورودی ساختمان مجمع باز شده بود و بر روی دیوارها محافظی وجود نداشت که به مقابله بپردازد. اکنون که آن لحظه فرا رسیده بود، سکوتی بر سراسر شهر حکم فرما شده بود و همه گذرگاه ها خالی افتاده بود. سواران گل به یک دیگر نگاهی افکندند و می دانستند که نگاه های بسیاری به آنان دوخته شده است.

آوای گام ها و سم اسبان چهار لژیون طنینی گنگ داشت. نیروهای سزار می توانستند لرزش زمین را زیر پای اسبان شان حس کنند و غباری را می دیدند که در میان شکاف سنگ ها شناور بود. پانزده هزار نیرو به سوی شهر می آمدند، پانزده هزار نفری که خائن نامیده شده بودند. آنان در صفوف شش نفری حرکت می کردند و دنباله ستون تا آن جا بود که چشم قادر به دیدن نبود.
صفحات کتاب :
512
کنگره :
PZ3‏‫‭/‮الف‬9546خ4 1395
دیویی :
823/92
کتابشناسی ملی :
2531754
شابک :
978-600-7436-62-2
سال نشر :
1395

کتاب های مشابه خدایان جنگ