شب است.
نورِ ماه از پسِ مه بر کلات می تابد.
کومه هایی بر پستی و بلندی دیده می شود.
در چهارچوب کومه ای، صادق، یوحنا، و داوود به گفت وگو و خنده اند.
داوود عود می نوازد.
در قابی دیگر، زلفای زیبا به نغمه ساز گوش ایستاده؛ در قابی دیگر شمعون و در قابِ میانی پیرِ کلات.
دو مرد چهره پوشیده، دست بر شمشیر، به میان صحنه می آیند و در پی آنان شهزاده می آید؛ او نیز دستار بر صورت بسته است.
شابک دیجیتال :
978-600-03-2737-8
کنگره :
PIR8223 /و6857د2 1396
کتابشناسی ملی :
4680972