ترانههای مقاومت، گلواژههای ادبیات مردمی و سرآغاز روایت حدیث خفته در چشمان رنجدیدگان سینه چاک دیارهای دوردست است. ترانههایی که از حلقوم محرومان و ستمدیدگان به گونهای نغز برخاسته و بر دلها مینشیند. ترانههای که به آوای بلند فریاد برمیدارند، که هان! ای خفتگان خواب گران ـ پنبه از گوشهایتان برگیرید، و پلکهای سنگین خواب برگرفتهتان را از هم بگشایید و لختی خیره بر ما بنگرید. که چه سان استخوان به زیر رنج و حرمان خود میسازیم و لب از لب نمیجنبانیم، مگر آن دم که جانمان به لب برسد. آنگاه دیگر احدی را یارای دوختن لبهای فریادآمیز ما نخواهد بود. این هفت ترانه و ترانههای دیگر از، کشورهای متفاوت و قارههای مختلف است که در یک چیز به هم مشترکند و آن درد مشترک آنانند.
هفت ترانه اول، ترانههای مشرقیاند که غم غربت بزرگی از گهوارة تمدن را بر آدمهای متمدن امروز بازگو میکند که در کنار آنان چه حرمانهایی که خاک میشوند و دودی از آن برنمیخیزند.
-هفت ترانة دوم، ترانه های سرزمین سیاهان آفریقا و جهان سیاهان که بر محرومیتشان صحه گذاشته و خواب را بر سپیدجامگان آشفته کردهاند.
-هفت ترانه سوم، ترانههای سرخپوستان جهانند که هنوز برده میشوند و سرزمینهای آباییشان به جرم سرخ پوست بودن اشغال، تا جهان بدون سرخ، سپید بیاید که چه زیبا رنگی است!
هفت ترانه چهارم، ترانههای چرکین جامگان یا کارگران معدن در سراسر جهان است که هنوز له میشوند و چرخهای اقتصادی و صنعتی جهان بر آنان میگذرند. هفت ترانه پنجم، ترانههای کابوها و گاوچرانانی است که در نبود آن، جهان لباس خشونت میپوشد و انسان پوکیده میشوند، چون ترانههای که بر پوکیدگی و بیهویتی انسان معاصر توسط آنان به سرایش درآمدهاند.
هفت ترانه ششم، هفت ترانهای است از لولیان عشایر و کوچیهای دشت و بیابان که حافظان و نگهدارندة نیکوی فرهنگ بومی و اصالت زندگیاند. اشک حسرت بر گور خاطرات، خاطرههای حسرتگونه است بزرگ که در شرایط غربت، دچار خفت و خواری و اسارت و بردگی شدهاند. سر آغاز این ترانهها، مرثیهای بر زندگی تباه شده وروزگار به هدر رفته و آخرین کلام این ترانهها رثایی است در سوگ انسانهای زنده که به مرگ تدریجی دل سپردهاند. اشعار و ترانههای قومی مندرج در این مجموعه نای شبانان بره گم کرده را به نوا در میآورد و هر دم از بیداد و عصیان سخن میگوید.
شابک دیجیتال :
978-600-03-2097-3