نظر شما چیست؟
نامزد نهایی جایزه تونی سال 1968

والتر [با خوشحالی که از بین رفته باشد.] اوه، من سه تا خونۀ سالمندان داشتم. می­دونی، پیرا پول سازن. بچّه ­های ناامید و بیچاره سعی می­کنن والدینشونو بیرون بندازن--- هیچ ­چی مثِ این کار نیست. دیگه از این کار دست کشیدم. الآن نصف وقتمو تو بیمارستا ن­های شهر می ­گذرونم. و بهت ­بگم که الآن زنده ­ام. برای اولین بار. طبابت می ­کنم و فقط همین.
[سعی می­کند لبخندی صمیمی بزند.] نه اینکه دیگه هر چند وقت یه ­بار پولدار ارو نمی ­دوشم ولی اون­قدری که زندگیم بچرخه، حقیقتاً.
[گویی گفتن این حرف ­ها مأموریتش بوده باشد و منتظر اظهار نظر ویکتور می ­ماند.]
کنگره :
PS3537‭‬ ‭/ی8‏‫‬‭ت2 1395
دیویی :
812/54
کتابشناسی ملی :
3619970
شابک :
9789642431458
سال نشر :
1395
صفحات کتاب :
136

کتاب های مشابه تاوان