کتاب عطر غریب غزال مشرقها، اثر قاسم آهنینجان؛ مجموعه اشعاری است که شامل پنجاه شعر نو در قالب سپید و نیمایی میباشد. این اشعار به مضامینی نظیر؛ عشق، طبیعت، وطن، فلسفه زندگی و غیره میپردازد.
نویسنده کتاب حاضر با زبانی ساده و صمیمی، به خلق تصاویر شاعرانه و بدیع پرداخته که به مضامین عمیق و انسانی میپردازند و مخاطب را به تفکر و تأمل وا میدارند.
به لحظهای خاموش
این گُل که از ازل بر سینهی من است
گُلِ داغ است و دَرَفش است و مهمیز
بر سینهی من
از نگاه تو
که ویران میکنی امواجِ خضْرا و فیروزهی آسمان
*** ***
این گُل که بر سینهی من شکست در خواب
از نگاه تو
یار نبودی
نگار
حتی
یار بر دیوار نبودی
حتی
بَر مَزار نبودی نقش نگار
حتی
این گُل که از ازل بر سینهی من
در باران
زار
گل داغ بود و درفش و مهمیز
از نگاه تو
که ویران میکند همه را و مرا
جهان را.
درخت صبحگاهی
پر زاغان و کلاغان
بیرق هر روزهام
*** ***
شفق
شکسته
ویران
بادیه
در نگاه افعی
*** ***
اینک تَکلّم مرگ
در موسیقار شاخسار
تا
پلک من
تا پلکهای خستهی من
که پیالهای تاریک
و رگها تباهِ جاودان
به خورشید نیم روزان و
سایههای پلک من
خاموش
پلکهای خستهی من.. .