روزی روزگاری پادشاه و ملکه ای در سرزمین زندگی می کردند اونا در کنار هم زندگی شادی داشتند. وقتی ملکه منتظر تولد فرزندش بود، بیمار شد. سرباز های شاه همه جا رو گشتن تا اینکه یه گل طلایی جادویی پیدا کردن. حال ملکه خوب شد . خیلی زود دختر بچه ای با موهای طلایی به دنیا اومد
دیویی :
دا398/2ف581گ 1392
نظر دیگران //= $contentName ?>
عالیه...
خیلی عالی است...
خوبه...
بسیار عالی درود بر شما...
عالی عالی عالیییی...
عالی بود داستان آبجیم لنگه نداره راپونزلو میگم مث خودمه خوشتیب،باوقار،تودل برو ،موهای زیبا واز همه مهمتر پرسپ...
گیسو کمند...
نمنتنپدن...
عالی...
عالی ...