می گویند پزشکان خیلی خوش بختند چون اشتباهاتشان زیر خاک پنهان میشود و موفقیتهاشان را توی بوق وکرنا می کنند خب باید خدمتتان عرض کنم که قضیه من وزیدکوزیدان برعکس است خاک اورا که موفقیت من است پنهان کرد . یکروز صبح که باد تندی می وزید زیپکو به مطب من آمد ودم در ایستاد . قد متوسطی داشت توپرو چارشانه بود با موهای چرب فلفل نمکی . از آن زاویه ای که به او نگاه می کردم پوستش روبه تیرگی می رفت. لبخند زدم وگفتم بفرمایید گوش می کنم . مشکلتون چیه؟ دست پاچه بود دست دست کرد و کلاه کارگری سورمهیش را توی دست گرفت . دکتر خومتتون یه عرض خصوصی داشتم وسرش را برگرداند طرف منشی ...
نظر دیگران //= $contentName ?>
من خوشم امدممنون...