امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
225,000
نظر شما چیست؟
«...تئاتر برای من چیست؟ یک مفهوم ذهنی یا ساختمانی باشکوه؟ به چه راهی باید رفت، نمی دانم! ساختمان باشکوهی که هر روز از آن بالا می روی و بالا می روی. آن قدر بالا که دیگر زیر پایت را نمی بینی. سرت گیج می رود و سقوط می کنی ... از جایت بلند می شوی و فکر می کنی دوباره باید بالا بروی ...»
حسن گلشن

«...انقطاع! ما وقتی فاصله ی بین آینده و زمان حال رو می بُریم یعنی انقطاع، حتی وقتی از زمان آینده هم می بُریم یعنی انقطاع. این تعریفیه که من دارم. در اصل انقطاع یعنی فقط و فقط فکر کردن به زمان حال و این یعنی خودخواهی ...»
فریدون فرخ

«...زمان می گذره و ما باید بگذریم. نمی تونیم تا ابد وایسیم و درجا بزنیم و انتظار داشته باشیم که بقیه هم مثل ما همین قدر صبر و تحمل داشته باشن. همه چی تو یه لحظه شروع می شه، عوض می شه و تموم می شه. یه لحظه ای که درست اندازه ی یکی از این دونه های شنه. یکی از دونه هایی که وقتی توی ساعته احساسش نمی کنی. ولی وقتی ساعت می شکنه می بینی همون یه دونه شن چقدر ظریف و حساسه و تو هوا گم می شه ...»
نگار جاهد

«...حسرت... حسرت دوست من ... من چهارده سال از عمر و بیهوده ریختم پای چیزی که امروز به نظرم فقط یه فریب زیبا بود. وقتی آدم اشتباهی به این بزرگی مرتکب می شه مدت ها طول می کشه تا با خودش کنار بیاد. شب و روز کارش می شه سرزنش کردن خودش ...»
جهانشاه فرزین

«...یعنی می شه؟ امسال کار می کنیم، سال دیگه باز کار می کنیم، آدمای جدید به ما اضافه می شن، نمایشنامه پشت نمایشنامه، اجرا پشت اجرا، یه روزی شما همه ی کارای چخوف رو اجرا می کنین، بعدش یه روزی از من و کارام خسته می شین، اون موقع با هم می گردیم دنبال نمایشنامه نویسای جدید، هر کسی که تو دنیا یه کار خوب برای تئاتر می نویسه ... یعنی می شه؟»
احمد لنکرانی
صفحات کتاب :
296
کنگره :
‏‫PIR8047‭‬ ‭/و68‭گ2 1391‬
دیویی :
8‮فا‬2/62‬‬
کتابشناسی ملی :
2723118
شابک :
9789642438136
سال نشر :
1391

کتاب های مشابه گام زدن بر یخ های نازک