جنگ که تمام شد، کتاب های زیادی از خاطرات رزمندگان و اسرا و جانبازان منتشر شدکه به حق جملگی ناگفته هایی خواندنی دارند.کتاب یادداشت های ناتمام یکی از این آثار است که خاطراتی از چهار رزمنده دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را دربرمی گیرد؛ یادداشت های ناتمام، لحظه توسل، در مهران و شب آتش عناوین این چهار خاطره اند.
نام کتاب برگرفته از عنوان نخستین یادداشت است که شهید علی سمندریان آن را نوشته. وی در این یادداشت روزگار دوران جنگ را شرح می دهد. علاوه بر این، وصیت نامه کوتاه و مختصر شهید سمندریان در انتهای یادداشت آمده است. یادداشت «در مهران» نوشته شهید سیدمحمد شکری همانطور که از نامش مشخص است، به بخشی از درگیری ها در منطقه مهران اختصاص دارد. «لحظه توسل» به قلم کمال سپاهی موقعیت و رویدادهای اردوگاه رزمندگان در کارون، منطقه شلمچه و ساعاتی از عملیات کربلای پنج را روایت می کند که نویسنده اش، به عنوان بیسیم چی در آن عملیات حضور داشته است. آخرین یادداشت کتاب یاداشت های ناتمام با عنوان «شب آتش» نوشته ای از اصغر آبخضر درباره عملیات مسلم بن عقیل است.
«یادداشت های ناتمام» با بیان جزئیات و لحظاتی بکر و مستند، توانسته است در تکمیل تصویری که از دوران دفاع مقدس وجود دارد، نقش شایانی بازی کند و جنبه هایی دیگر ازاین واقعه بزرگ را پیش روی مخاطبان بگشاید و به نمایش بگذارد؛ چنانچه به عنوان نمونه در یادداشت «لحظه توسل» خواننده به عینه می بیند که چگونه توسل به حضرت زهرا(س) باعث عقب نشینی عراقی ها می شود.
پریروز صبح در قرارگاه لشکر محمد رسولالله (ص) در میدان صبحگاه برادر امینی، فرمانده گردان حمزه، اعلام نمود که امروز بعدازظهر عازم منطقه مهران خواهیم شد و خط پدافندی را تحویل خواهیم گرفت. بنابراین باقیماندۀ کارها نیز انجام شد و تجهیزات لازم تحویل گردید. بعد از ناهار ساعت 2:30 بعدازظهر تعداد سیزده چهارده دستگاه اتوبوس جلو حسینیه آماده حمل رزمندگان به خط مقدم بودند. فیلمبردار و دوربین فیلمبرداریاش نیز ناظر حرکت خیل چهارصد نفری به خط مقدم بود.
سلام و صلواتهای مکرر به راه بود. در کنار برادر مهدی احسانی در انتهای اتوبوس از پشت شیشههای گلمالی شده جادهها و بیابانهای طول مسیر را دید میزدیم. به خورشید که در ساعت پنج بعدازظهر میرفت تا دامان پُرمهرش را از زمین برکشد نگاه میکردیم و من به حرم امام حسین (ع) فکر میکردم.
«از این چهار نوشته، سومی را که به قلم شهید سید محمد شکری است، قبلاً در جزوه مستقل خوانده بودم، از اولی که به قلم شیوا و سرشار از صفای شهید سمندری است ذکری در « حَنابندانِ » قدمی که یکی از شیواترین نوشتههای مربوط به جبهه است رفته بود و با آن آشنایی دورادوری داشتم. آن را خواندم و حقیقتا محظوظ شدم.
خدا این هر دو شهید را در سرادق ملکوت همنشین اولیاء فرماید. نوشته کمال سپاهی هم شیرین و خواندنی است هر چند آن جاذبه دو نوشتهی دیگر را ندارد. درباره نوشته آخر هم دو سه جمله در ابتدای آن نوشتهام. خداوند به همهشان جزای خیر بدهد. شب پنجشنبه ۸ اسفند ۷۰ . شعبان ۱۴۱۲»
نظر دیگران //= $contentName ?>
سلام خیلی جالب بود مخصوصا یادداشتهای شهید سمندریان خلوص و ایثار در خاطراتش موج میزند وصیتنامه اش واقعا تاثیر گ...
خیلی خوب بود مرسی...
عالی...