کتاب گداخته شامل خاطرات یک رزمنده ایرانی است که در مورخه 1359/8/8در آبادان به اسارت نیروهای عراقی درآمده است. کتاب در 2 فصل تدوین گردیده، و راوی در آن از چگونگی اسارت و نحوه زندگی در اردوگاه الانبار عراق و لحظات آزادی در مرداد 1369 نقل کرده است.
انتقال به پادگان تنومه (بین شلمچه و بصره، خاطرهای از اسارت شهید محمدجواد تندگویان، انتقال به زندان بغداد و بازجویی و شکنجه توسط عراقیها، انتقال به اردوگاه الانبار، شکنجه اسرا بدست سربازان عراقی و خودفروختگان، بیماری اسرا و خوددرمانی آنان در اردوگاه، برگزاری مراسم نوروز توسط اسرا، قطعنامه 598 و واکنش اسرا... برخی از موارد مطرح شده در این خاطرات است. این کتاب توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت تدوین و منتشر شده است.
هر وقت سر و صدایی نبود و نگهبانها میخواستند آرامش را از ما بگیرند؛ همان خوک و خوکچه، تصنعی به جان هم میافتادند و شلاق بر زمین میکوبیدند و سر و صدا و گریه و وحشت ایجاد میکردند تا بچهها احساس کنند در زندان همیشه شکنجه هست. یک بار دختری را به سلول کناری ما آوردند که بسیار بیتابی میکرد.
شروع کرد به گریه و مشت به در زدن. وقتی نتوانستند ساکتش کنند، پس از یکی دو روز تلفن منزلش را گرفتند (ما از زیر در میشنیدیم). به او می گفتند: «وقتی حرف زدی میگویی حالم خوب است، چند روز دیگر میآیم.» او با همان گریه صحبت کرد و کمی ساکت شد. اکثر زنان بیتابی میکردند، اما وقتی دعا و سرود زنهای ایرانی را میشنیدند، کمی آرام میگرفتند.
نظر دیگران //= $contentName ?>
سرگذشت اسرا بسیار شفاف بیان شده بود کتاب قشنگی بود که درس زندگی هست برای ما کاش از حال و روز مهندس زردبانی پس ...