نویل پسر کوچکی است که به همراه خانواده اش به خانه جدید اسباب کشی می کند. هیچ کس نظر او را دربارهٔ این قضیه نپرسیده است. او حالا هیچ دوستی ندارد و تنهای تنهاست و بدترین بخش ماجرا هم همین است. نویل با تشویق مادر از خانه بیرون می رود شاید بتواند دوستی پیدا کند. او با ناامیدی به راه می افتد. پس از مدتی شروع می کند به صدا زدن نام خود. کم کم بچه های محله که فکر می کنند او به دنبال دوستش نویل می گردد به کمک او می آیند تا دوستش را پیدا کند. در پایان روز نویل کلی دوست جدید پیدا کرده است و از محله جدید خوشش می آید.