لئو یک مار معمولی بود. اون دوست داشت روی تخته سنگ ها آفتاب بگیره و تو روزهای گرم زیر سایه درخت ها استراحت کنه.
لئو بر خلاف مارهای دیگه که از ایوان خونه ها بالا می رفتند تا شجاعتشون رو نشون بدن از آدما می ترسید
مارهای دیگه لیو رو بخاطر اینکه از آدما می ترسید مسخره می کردن اما اون به حرفاشون اهمیتی نمی داد. اون قبلا آدما رو دیده بود و اصلا دوستشون نداشت… اون از آدما می ترسید