کلاری » و برادر بزرگش؛ « پیتر »، هر سال بی صبرانه منتظرند که تابستان ها به کورنوال بروند تا در خانه ی پدربزرگ و مادربزرگ شان بمانند و با پسر عموی عجیب شان ، « روپرت » خوش بگذرانند. اما کم کم سایه ی شوم جنگ زندگی شان را دگرگون می کند، روپرت به جبهه می رود، زندگی عادی تمام می شود و مشکلات ناشی از جنگ سرنوشت دیگری را برای شان رقم می زند. کلاری احساس می کند که تابستان های پر از آواز چکاوک ها از چنگ شان می گریزند و هرگز برنمی گردند. آیا آن ها از این جنگ هولناک جان سالم به در می برند؟ و...