کتاب پیرمرد و حوری اثر اکبر صحرایی توسط انتشارات به نشر منتشر شده است. این اثر در قالب 22 داستان کوتاه نوشته شده است.
کتاب پیرمرد و حوری یک اثر جدی با رگههایی از طنز است که تلاش کرده راوی فضاهای پشت جبهه در روزهای جنگ و دفاع مقدس باشد.
اکبر صحرائی در سال ۱۳۳۹ در شیراز متولد شد. او از تویسندگان معاصر ایرانی است. اکبر صحرائی با رمان حافظ هفت برگزیده جایزه ادبی جلال آل احمد و سه دوره نیز برنده جایزه کتاب سال دفاع مقدس شدهاست.
وی در رشته مدیریت دولتی تحصیل کرده و از سال ۱۳۶۵ داستاننویسی را آغاز کردهاست. صحرائی نویسندگی را با شهریار مندنی پور آغاز کرده است. جنگ مسیر زندگی حرفه ای صحرایی را تعیین کرد و دغدغه نوشتن خاطرات خود و دوستانش در دوران دفاع مقدس او را در مسیر نویسندگی قرار داد.
پیرمرد از حوری فاصله گرفت و کنار تابوت شاپور زانو زد. پرچم و بعد سر تابوت را برداشت. کفنی شبیه کیسه سفید از تابوت بیرون آورد. خیره شد.
انگار باورش نبود از جنازه هفتادوچند کیلویی، تنها چندتکه استخوان پوک و خُرد مانده! باران زد روی سرش. پیرمرد که کنار رفت. رفت و نشست و پنجه فرو کرد توی کُپّه خاک تَلنبارشده. چندمشت خاک برداشت و توی قبر پاشید
...
پنجه زدم توی ماسه های داغ و نرم. مشت مشت ماسه برداشتم و پاشیدم طرف جنازه شاپور. پلاکش را از وسط تا زدم. جدا شد. برداشتم و جنازه را کامل با ماسه پوشاندم و کشان کشان روی ماسه ها رفتم سمت خاکریز خودی
...
- آشوب و فریاد از ... بر آسمانم می رود ...
باران می خورد روی کُپّه خاک نرم و نفوذ می کرد. پیرمرد کفنی دستش داد. لمس کرد، استخوان های لخت و تیز! داخل قبر شد.