مناد ازمناس که کلمه ای است یونانی اخذ شده است و به معنای واحد است. وجود عالم طبیعت که متشکل از مرکبات است نزد وی بدیهی قلمداد شده است. بنابراین چون مرکبات وجود دارند، جوهرهای بسیط نیز وجود دارند، زیرا که مرکب متشکل از جوهرهای بسیط است. و بسیط یعنی امر فاقد اجزاء و وقتی که چیزی فاقد اجزاء باشد، امکان امتداد، شکل و تقسیم پذیری در آن نیز نیست. بنابراین منادها اتمهای حقیقی عالم طبیعت و عناصر اشیاء اند. امر مرکب به وسیله اجزاء خود آغاز یا پایان می یابد ولی بسائط فقط می توانند از طریق خلق شدن، آغاز شوند و به وسیله معدوم پایان یابند، زیرا هیچ جوهر بسیطی نمی تواند از طریق ترکیب تشکل یابد. بنابراین جوهر بسیط نمی تواند بطور طبیعی نابود شود. پس جهان متشکل از میلیون ها اتم حقیقی است، این اتمهای حقیقی که مناد نام دارند. (هیچ پنجره ای ندارند که از آن راه چیزی بتواند در آنها وارد یا از آنها خارج شود.) “منادولوژی”.این صفت شاخص منادها مسائل مختلفی نظیر مسئله علیت، روابط اجزای عالم با یکدیگر، تمایز اشیاء از یکدیگر را طلب می کند، که به مرور به آنها پرداخته می شود.