«سهپایهها» نام چهارگانهای علمی تخیلی برای نوجوانان از جان کریستوفر است که در سال ۱۹۶۷–۱۹۶۸ به چاپ رسیده است. این کتاب در زیر سبک پسارستاخیزی داستان جامعهای را روایت میکند که توسط ماشینهایی غولپیکر به نام سهپایهها استثمار شدهاست و به شکلی شبیه به سدههای میانه اداره میشود. این چهارگانه برای جان کریستوفر جایزه گاردین را به ارمغان آورد.
سهپایهها، برای کنترل مردم، مغز آنها را در سن چهارده سالگی به کلاهکهایی مجهز میکنند که بر ساختار ذهن انسانها تأثیر میگذارد و بیشتر آنان را شیفتهٔ خدمت و بردگی برای سهپایهها میکند.به طوری که آن ها حاضرند برای خدمت به سه پایه ها از جان خود بگذرند. در آغاز داستان ماهیت سهپایهها مجهول است. عدهای آنها را ماشینهایی هوشمند میدانند که علیه اربابان پیشین خود قیام کردهاند. اما گروهی دیگر، اعتقاد دارند که سهپایهها در اصل، وسایل جابجایی موجودات فضاییِ متجاوز هستند. شخصیتهای اصلی داستان، ویل، هنری و بینپل که هر سه نوجوانانی بدون کلاهک هستند به علت احساس شک و دوگانگی که در میان همسالانشان فراوان است تصمیم میگیرند از کلاهکگذاری فرار کرده و راهی برای شناخت و مبارزه با سهپایهها پیدا کنند.
کوههای سفید نام کتاب نخست از مجموعه «سهپایهها» است. این کتاب برای نخستین بار در سال ۱۹۶۷ منتشر شد. ویل که در دهکدهای کوچک در انگلستان زندگی میکند. زندگی معمولی دارد و مانند هر نوجوان دیگری، منتظر است تا جشن کلاهک گذاریاش انجام شود. تا این که، دوستش جک نشانههایی از بقایای یک تمدن باستانی را به او نشان میدهد که پیش از سهپایهها وجود داشته است. جک اعتراف میکند که از کلاهکگذاری میترسد. اما چند روز بعد، او نیز مانند همهٔ نوجوانان دیگر کلاهکگذاری میشود. پس از این ماجرا، جک تلاش میکند از ویل دور بماند، چون به علت وجود کلاهک، ویل را برای اعتقاداتش خطرناک میداند. مدتی بعد، یک فرد ناشناس به نام ازماندیاس، ویل را از وجود یک پایگاه مبارزه با سهپایهها باخبر میکند که در کوههای سفید قرار دارد. این اتفاقات باعث میشود، ویل به همراه پسر عمویش هنری، از دهکده، به سمت کوههای سفید فرار کند. آنها در این راه، با پسر دیگری به نام بینپل مواجه میشوند که علاقهٔ زیادی به استفاده از وسایل باستانی دارد...