سه گانه ی پیش رو درباره ی پسری به نام بردیا است که پس از گم شدن همسترش به خانم آسانسوری جادوگر شک می کند، اما همه چیز زیر سر گولاخ های آدمخوار و بدذات است. او برای پس گرفتن همسترش با گولاخ های بوگندو مبارزه می کند، بر اثر خوردن میوه ای جادویی گوش هایش جورابی و گولاخی می شوند و با یک اشتباه باعث گیر افتادن یکی از خواهرها و به خطر افتادن دروازه ی تاریکی و کتاب ها می شود.