5.0از 5

علی اکبر

روایت هایی کوتاه از زندگی شهید علی اکبر علی آبادی

رایگان
خرید
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب
    ده دی 57 صدای تیراندازی از همه روزها بیشتر بود. خبر پشت خبر که تعداد شهدای آن روز خیلی زیاد است.

    علی اکبر هنوز برنگشته بود. هرچه منتظر ماندیم فایده نداشت. با دوستش و عمویش رفتیم بیمارستان قائم. شهدا را برده بودند آنجا.

    کارمند بیمارستان گفت:«کلی شهید آورده اند داخل مسجد. برق قطع است و باید با چراغ قوه بگردید.»

    چراغ قوه را گرفتم و رفتم داخل ...