کتاب تمرکز از دست رفته نوشته یوهان هری و ترجمه میلاد سبزه آرای لنگرودی و علیرضا نظری انامق توسط انتشارات اندیشه آگاه منتشر شده است.
این اثر تحقیقی عالی و مستدل در رابطه با شکستِ تواناییِ نوع بشر در زمینه تمرکز کردن است. این کتاب همچون تریلر یک فیلم، سریع، جذاب و پرانرژی روایت شده است.
کتاب تمرکز از دست رفته سرشار از بینش نظاممند، انقلابی و کاربردی در راستای ایجاد دنیایی جدید است. یوهان هری با تحقیقات خستگیناپذیر و بینش هوشمندانهاش توجه خواننده را میرباید. این کتاب از آن دسته کتابهایی است که میتواند زندگیها را دگرگون کند.
یوهان هری نویسنده سه کتاب پرفروش نیویورکتایمز است و کتابهای او تاکنون به ۳۸ زبان دنیا ترجمه شدهاند. او در کالج کینگز دانشگاه کمبریج در رشته علوم اجتماعی و علوم سیاسی تحصیل کرده و با مدرک دانشگاهی ممتاز در دو رشته فارغالتحصیل شده است.
هری در دهه گذشته برای برخی از روزنامهها و مجلات برجسته جهان از جمله نیویورک تایمز، لسآنجلس تایمز، گاردین، اسپکتیتور، لو موند دیپلماتیک، سیدنی مورنینگ هرالد و پولیتیکو مطلب نوشته و در پادکستها و برنامههای بسیاری شرکت کرده است. وی تاکنون دو بار توسط سازمان عفو بینالملل بهعنوان روزنامهنگار سال انتخاب شده است. همچنین در «کامنت اوردز» بهعنوان «مفسر فرهنگی سال» و «مفسر زیستمحیطی سال» معرفی شده است.
من آدام را از موبایلش دور کرده بودم تا از ناتوانی خودم در تمرکز کردن فرار کنم و چیزی که متوجه شدم این بود که هیچ راه گریزی وجود نداشت، چون این مشکل در همهجا بود. برای تحقیق درباره این کتاب به کل دنیا سفر کردم و تقریباً بیوقفه و بدون هرگونه استراحتی روی آن کار کردم. حتی وقتیکه از تحقیقاتم فاصله میگرفتم تا به دیدن برخی از مشهورترین مکانهای آرام و مفرح جهان بروم، در پس ذهنم به ادامه کار نگارش این کتاب فکر میکردم.
یک روز بعدازظهر به تالاب آبی در کشور ایسلند رفتم. تالاب آبی دریاچهای وسیع و بینهایت آرام است که با آبهای زمینگرمایی پُر شده است و حتی وقتی برف در اطراف شما میبارد، جریان آب در دمایی همچون دمای وان حمام از زیر زمین میجوشد. همانطور که دانههای برف را تماشا میکردم که بهآرامی در بخار آب حل میشدند، متوجه شدم که توسط مردمی احاطه شدهام که مونوپاد در دست دارند.
آنها گوشیهای خود را در محفظههای ضد آب گذاشته بودند و دیوانهوار ژست میگرفتند و پست میگذاشتند. تعدادی از آنها در حال لایو گذاشتن در اینستاگرام بودند. به این فکر کردم که شاید شعار دوران کنونی ما باید این باشد: «سعی کردم زندگی کنم، اما حواسم پرت شد.» رشته افکارم توسط یک آلمانی که شبیه یک اینفلوئنسر به نظر میرسید پاره شد. او جلوی دوربین موبایلش فریاد میزد: «چه حالی میده! من در تالاب آبی هستم و زندگی بهتر از این نمیشه!»