تراوشات یک ذهن آشفته، نقدی طنزگونه و البته گاهی تلخ بر خرده فرهنگ ها، ناهنجاری و عرف های مخربی است که شوربختانه در جامعه ما گسترش یافته و در لایه های مختلف ساختارهای اجتماعی و روابط انسانی رخنه کرده اند.
این که می گفتند طرف سرش به سنگ خورده و آدم شده، مال قدیم ها بود. الان طرف سرش به سنگِ سیاه هم که بخورد، اول شهرداری را مقصر می داند که چرا این سنگ را از مسیر او بر نداشته، بعد کلی با خود سنگ دعوا می کند که مگر شعور نداری سرِ راه من سبز شده یی؟ بعد هم گوشی تلفن همراهش را از جیبش درمی آورد و از خودش، سرِ بادکرده اش و سنگ، عکس سلفی می اندازد، می گذارد در اینترنت و زیر آن می نویسد:
من، سنگ سیاه، همین الان، یهویی.
کنگره :
PIR8363 /الف2ت4 1394
شابک :
978-600-7642-32-0
نظر دیگران //= $contentName ?>
من که فقط ده دقیقه مطالعه رایگانشو خوندم کلی خندیدم و لذت بردم......
خیلی عالی♡♥♡...