«شلوغی» مجموعه ی چهار داستان بلند و کوتاه از آفاق مسعود است که با نثر و زبان شاعرانه سعی در ایجاد و خلق فضای سوررئال دارد.
ادبیات در اصل یک بازیست، نویسنده آنچه را که می خواهد بگوید، سرگذشتش را، مانند گفتگو با یکی از نزدیکانش، می تواند کوتاه بنویسد، اما او این کار را نمی کند.
آفاق مسعود یکی از بزرگترین نویسندگان آذربایجان است. او با نوشتن کتاب شلوغی گام بلندی را در ادبیات جمهوری آذربایجان برداشت، به طوری که منتقدان ادبی، او و داستان هایش را با فرانتس کافکا، آلبر کامو، ایزاک بشویس سینگر و ارنست هوفمان مقایسه می کنند.
"شلوغی" نثر و زبان شاعرانه ای دارد و سعی در ایجاد و خلق فضای سوررئال می کند. در شلوغی و دیگر داستان ها زمان و مکان هایی است که نفس مخاطب را می گیرد و او را به ستوه می آورد. بیش تر حوادث معمولا در یک خانه و طی یکی - دو روز اتفاق می افتد. شخصیت ها در خانه یی مشترک دور از هم به سر می برند و در هر تماسی چیز اندکی از یکدیگر می گیرند، به طوری که دیگری چیزی عایدش نمی شود؛ عشق و محبت این ها بیش تر از خشم و نفرت شان ویران کننده است. قهرمان های این کتاب تقریبا همه زن هستند و آفاق مسعود از روان شناسی برای اهمیت دادن به تجربه ی قهرمانانش استفاده می کند.
بخش های از متن کتاب (نوشتن چیزی شبیه مرگ است):
اگر سعی کنم، می توانم. یادآوری لحظات شاد و غمبار سال های قبل برایم همیشه بی اهمیت بوده. به شرط این که چند اتفاق خوشحال کننده و حساس را از آن کم کنیم. منظورم چیزهایی ا ست که وارد بیوگرافی آدم شده اند. من هر روز، هر ساعت و هر دقیقه از خود و زندگی ام مواد خام بسیاری می گیرم و نیازی نمی بینم گذشته ام را بکاوم. در هر لحظه ام سوژه یی وجود دارد و من کشفش می کنم. در هر مرحله یی انسان تغییراتی نسبت به روزهای قبل دارد. چیزهای جدیدی در پیرامونش می یابد.
در زندگی من نیز این پروسه به سرعت در جریان است. مطمئنا امروز نسبت به یک هفته قبل خیلی تغییر کرده ام. برای همین، گذشته در برابر زندگی امروزی ام کاملا بی اهمیت جلوه می کند. همواره در خیالم در جاهای مختلفی پرسه می زنم و وقتی به خود می آیم، می بینم همه ی این ها در یکی، دو دقیقه یا شاید کم تر از آن اتفاق افتاده. آن وقت است که هر چیزی به نظرم کوچک و بی ارزش می آید.
به نظرتان چه قدر برای انسان در این دنیا وقت اختصاص یافته؟
کنگره :
PL314/م9774ش8 1395
شابک :
978-600-8055-04-4