درس هایی از سخنرانان بزرگ جهان
هنری هاردویک در 1896 چنین گفت: «سخنوری ما در آزادی است. روزگار چنین مقرر داشته که بیان شیوا، آخرین سنگر و مهد آزادی باشد و بستر تولد، شکوفایی و مرگ آن را فراهم کند. به سود مستبدان است که هرگونه کلام فصیح و بلیغ را به خواری و زبونی کشند و جز این ترفند، ایمنی نخواهند یافت. بنابراین ملل آزاد موظفند حامی و پشتیبان سخنوری باشند.»
سخنوری عالی باید الهام بخش و روشنگر باشد. بارها تاریخ جهان شاهد بوده که سخنرانی ها توانسته اند ملتی را تسکین بخشند یا گروهی را برانگیزند. سخنرانی می تواند افراد را ترغیب به جنگیدن یا مبارزه با بی عدالتی کند. سخن می تواند مردمان را به فداکاری وادارد بر یوغ تعصب یا فقر غلبه کنند. سخن می تواند مردم را علیه ظلم، نژادپرستی و تعصب بشوراند. از دیگر سو، سخن می تواند منشاء اعمال غیر انسانی، نفرت، شکنجه، پیش داوری، خشونت و نابودی بی حد و حصر باشد. سخنان بزرگ منشانه، تأثیر نیرومندی بر مخاطب می نهند و موجب انقلاب یا دلزدگی می شوند.
جملات هوشمندانه که با مهارت بیان شوند تا ابد بر لوح ذهن شنونده نقش می بندند و جزو حافظه جمعی جامعه می شوند. علاوه بر آن سخن دارای بار عاطفی است که ما را تکان می دهد. اشک از دیدگان جاری می کند؛ ما را متواضع، خشمگین یا انتقامجو می کند و سخن یا سخنگو را جاویدان و به یادماندنی.
البته تمام سخنان بزرگ نباید موجب گریستن شود یا ما را به مبارزه فراخواند بلکه باید به ما آرامش بخشد تا دربارۀ محتوای کلام و گویندۀ مطلب احساس راحتی کنیم. در واقع، سخنرانی باید ما را به توجه کامل به سخنرانی و کلام او وادارد.
کنگره :
PN۶۰۸۱/م۲ق۴ ۱۳۹۲
شابک :
978-600-6955-41-4