به گفته منتقدان، نوشته های پنژه پاسخی به درجه صفر نوشتار رولان بارت است. پنژه در تقابل با نظر بارت که زمان را وسیله ای برای نشان دادن ارتباطات اجتماعی و در پیوند با قصه میدانست، روایت را قرار میدهد. رب گریه درباره پنژه میگوید که او مبدع رمانی است که خود به خود ابداع میشود. از بیانات خود پنژه نیز چنین مفهومی برمی آید. او می خواهد خواننده آگاه باشد که «کتاب بین چشمش نوشته می شود، با همه تردیدها، دودلی ها، سودا ها و هیجاناتی که نویسنده دستخوش آن است.» پنژه هرگز مانند بسیاری از نویسندگان در صدد نوشتن یادداشت های روزانه یا خاطرات خود برنیامد. اما مجموعه «دفترها» که آخرین نمود ذوق هنری او به شمار میآید، و به خصوص انتشار «آقای رویا» در 1982، به منزله یادداشت های اوست و خود پنژه نیز هرگز انکار نکرده که آقای رویا به تعبیری «من دیگر» اوست. این رمان در واقع حدیث نفس پنژه است که به صیغه سوم شخص نوشته شده و هم از تخیل مایه گرفته است و هم از شرح حال.