5.0از 5

آخرین عروس

نرجس مادر امام زمان از روم تا سامرا

رایگان
خرید
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب
    صدای رعد و برق به گوشم می رسید، بلند شدم از پشت میله ها به بیرون نگاه کردم. همه جا تاریک بود و باران تندی می بارید.

    نمی دانم چه شد که ناگهان بغضم ترکید. چند ساعتی بود که بازداشت شده بودم. شاید بخواهی بدانی ماجرا چه بود.

    بهار سال 87 بود و من در شهر مدینه، مهمان پیامبرِ مهربانی ها بودم. در حرم پیامبر با چند جوان عرب در مورد آقا سخن گفته بودم; غافل از این که سخن گفتن در مورد آقا در این شهر جرم است.

    وهّابی ها به من گفتند که تو را به دادگاه می بریم و باید محاکمه شوی. حدّاقل سه ماه در زندان خواهی بود.

    حالا باید منتظر دادگاه می ماندم. نمی دانم چه شد که یاد مادرِ آقا افتادم. اشک در چشمانم حلقه زد و گفتم: «بانو! خودت کمکم کن!».

    آن شب نذر کردم اگر نجات پیدا کنم، کتابی برای بانو بنویسم تا جوانان با ایشان و ولادت فرزندش بیشتر آشنا شوند.

    فکر می کنم یک ساعت بیشتر نگذشته بود که من آزاد و رها، دست بر پنجره های بقیع گرفته بودم و اشکِ شوق می ریختم...

    امروز خدا را شکر می کنم که توفیقم داد تا به نذر خود عمل کنم و کتابم را بنویسم.

    این کتاب را آخرین عروس نام نهادم، زیرا همه می دانند که حضرت نرجس(س) تا قبل از آغاز روزگار غیبت، آخرین عروسِ حضرت زهرا(س) بوده است.