بهرحال که می رفتیم بالای بام
می نشستیم بر لبه ای تیز
پرتاب می کردیم هرچه بلندتر
هرچه بالاتر
قلم را سمتِ آن رهگذرِ کتانی پوش
می رود سوی چشم اندازی تار
می رود با رودخانه ای هر لحظه کنارِ گوش اش در جریان و
ستاره هایی که روی اش
ریخته و خاموش
بهرحال که باز می کردیم آسمان را
دُلوز می خواندیم ، مارکس می خواندیم و زمزمه می کردیم دورِ آتشی:
«به نامِ زندگی،
کنگره :
PIR8334 /الف36خ9 1394
شابک :
9786003262324