0.0از 0

صورتک های تسلیم

خرید
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب
    .. آن گاه تمام قد برابرم ایستاد «اینک اجازه بدهید آفتابه لگن بیاورم تا پاهایتان را بشورم، بفرمایید آب را چگونه می پسندید؟ صاحب!
    گرم؟ خنک؟ یا میانه و ولرم؟
    خدا می داند، خودم طاقت بوی گند پاهایم را نداشتم، هرچه با عطریات هندی خیسشان می کردم انگار بلانسبت شما که می خوانید، فروشان کرده ام تو چاهک مستراح و مبال!
    آن وقت این زن زیبا، این سبزه ی خوش خلق ساری پوش، خم بر ابرو نمی آورد وقت شستن پاهایم. آن قدر اصرار می کرد، آن قدر قربان صدقه ام می رفت و التماس می کرد تا مجبور می شدم بگویم: آب ولرم بهتر است! لطفاً این قدر هم صاحب صاحب نکن دخترجان!
    گفت: چشم صاحب!...