کتاب علمدار زندگینامه و خاطرات سردار شهید سیدمجتبی علمدار است. این کتاب کاری از گروه انتشاراتی شهید ابراهیم هادی است.
کتاب «علمدار» زندگینامه و خاطرات سردار شهید سیدمجتبی علمدار است که به قلم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی و به همت انتشارات شهید ابراهیم هادی، تهیه، تدوین و روانۀ بازار نشر شده است. اثر حاضر، روایتگر زندگی و خاطرات شهید سیدمجتبی علمدار است که پس از تحمل چند سال درد ناشی از جراحات جنگ، سرانجام در دی ماه سال 1375 به شهادت رسید. نگارنده، کتاب علمدار را در چند فصل گرد آورده و به توضیح هر کدام پرداخته است.
سیدمجتبی فرزند سیدرمضان در سحرگاه یازدهم دی ماه سال 1345 مصادف با بیستویکم ماه مبارک رمضان در شهر ولایتمدار ساری و در خانوادهای که با عشق به اهل بیت مزین شده بود، دیده به جهان گشود. پدرش کفاشی سادهدل و متدین بود و بیش از هر چیزی، به رزق و روزی حلال اهمیت میداد. سیدمجتبی دوران تحصیل خود را در زادگاهش سپری کرد و در سال 1362 همزمان با تحصیل در هنرستان و در حالیکه هفده سال بیشتر نداشت به عضویت بسیج در آمد و ندای "هل من ناصر حسین الا زمان" امام خمینی را لبیک گفت و به جبهه حق علیه باطل راه یافت.
اواخر سال 1362 راهی کردستان شد و نخستین بار در عملیات کربلای یک شرکت کرد و مدتی بعد از آن، به گردان مسلمبنعقیل در لشکر 25 کربلا راه یافت و تا روزهای پایانی جنگ، در همانجا ماند. از کوههای سر به فلک کشیدۀ غرب تا دشتهای تفدیدۀ جنوب، حضور او در همۀ عملیاتها برای فرماندهان و رزمندگان نعمت بزرگی بود. جدا از قدرت بدنی بالا، شجاعت، ایمان، تقوی و برخورد صحیح از او انسان کاملی ساخته بود. دوستی و همراهی با انسانهای وارستهای چون شهیدان مردانشاهی، حسین طالبی نتاج و ... تأثیر زیادی در او گذاشته بود. سیدمجتبی در عملیات کربلای 4 و 5 حضور داشت، اما زمانیکه در کربلای 8 شرکت کرد، مجروح شد. بعد از مدتی به جبهه بازگشت و در کربلای 10 در جبهۀ شمالی، محور سلیمانیه- ماووت شرکت کرد.
در سال 1366 به فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلمبنعقیل – از گردانهای خطشکن لشکر 25 کربلا- منصوب شد و در عملیات والفجر 10، حضور مؤثری داشت. این در حالی بود که تا این تاریخ، چند باری به سختی مجروح شده بود. سیدمجتبی در سه راهی خرمال، سیدصادق و دوجیله در کردستان عراق، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد و از ناحیۀ پهلو مورد اصابت گلولۀ دشمن قرار داشت و سخت مجروح شد. او که در نهایت مردانگی و جوانمردی در مقابل دشمنان میجنگید، در دی ماه 1364 و در عملیات والفجر 8 به شدت مجروح و شیمیایی شد؛ به طوری که طحال و قسمتی از رودههایش را برداشتند، اما این اتفاقات باعث نشد از جمع باصفای رزمندگان جدا شود.
سیدمجتبی بعد از پایان جنگ در واحد طرح و عملیات تیپ سوم لشکر 25 کربلا در ساری به خدمت مشغول شد و طی این دوران از لحاظ معنوی بسیار رشد کرد. حاج سیدمجتبی در دی ماه سال 1370 با خانم سیده فاطمه موسوی ازدواج کرد و ثمرۀ ازدواجشان دختری به نام زهرا بود. سید علمدار، علاوه بر مسئولیت در واحد تربیت بدنی لشکر 25 کربلا، به عنوان عضو اصلی هیأت رهروان امام (ره) نیز ایفای وظیفه میکرد. سید، مداح اهل بیت بود و همیشه تمامی نوحههای سیدالشهداء را با نام قائم آل محمد (عج) آغاز میکرد و در حالیکه ارادت خاصی به امام حسین (ع) داشت، مظلومیت خاندان ایشان را فریاد میزد.
بیت الزهرا مسجد جامع، امامزاده یحیی، مصلی امام خمینی، هیأت عاشقان کربلا و منازل شهدا، به نفس گرم سیدمجتبی معطر میشد و کودکان نیز با صوت داوودی او، مداحی را میآموختند. پس از پایان جنگ هم با یاد و خاطرۀ همرزمان شهیدش زندگی کرد و از دوری آنان سخت دلآزرده بود و در تمام مداحیها، در آرزوی وصال آن راهیافتگان شهید بود. حاج سیدمجتبی علمدار در اوایل دی ماه سال 1375 به دلیل جراحت شیمیایی راهی بیمارستان شد و پس از یک هفته بیهوشی کامل، هنگام اذان مغرب روز یازدهم دی ماه نماز عشق را با اذان ملکوتیان قامت بست و به جمع یاران شهیدش پیوست.
جهت دانلود کتاب علمدار، میتوانید با نصب اپلیکیشن فراکتاب نسخۀ الکترونیکی این کتاب را دانلود و مطالعه کنید. این کتاب با قیمت مناسب در فروشگاه اینترنتی فراکتاب موجود است. به خاطر داشته باشید که تنها با نصب اپلیکیشن فراکتاب، خرید و دانلود نسخۀ الکترونیک این کتاب برایتان میسر خواهد بود.
ایشان انگشتری داشتند که خیلی برایش عزیز بود. میگفت این انگشتر را یکی از دوستانش موقع شهادت از دست خود در آورده و دست ایشان کرده و در همان لحظه شهید شده است. ایشان وقتی به آبادان برای مأموریت میرود، این انگشتر را بالای طاقچه حمام جا میگذارد و در بازگشت به ساری یادش میافتد که انگشتر بالای طاقچة حمام جا مانده است. وقتی آمد خیلی ناراحت بود. گفتم: آقا چرا اینقدر دلگیری؟ گفت: وا.. انگشترِ بهترین عزیزم را در آبادان جا گذاشتم، اگر بیفتد و گم شود واقعاً سنگین تمام میشود. گفت: بیا امشب دوتایی زیارت عاشورا و دعای توسل بخوانیم شاید این انگشتر گم نشود یا از آن بالا نیفتد. جالب اینجا بود که ما زیارت عاشورا را خواندیم و راز و نیازکردیم و خوابیدیم. صبح که بلند شدیم دیدیم انگشتر روی مفاتیح الجنان است. اصلاً باورمان نمیشد همان انگشتری که در آبادان توی حمام جا گذاشته بود روی مفاتیح الجنان بالای سر ما باشد.
یکی دو بار که دربارۀ شهادت حرف میزد میگفت: من 5 سال الی 5 سال و نیم با شما هستم و بعد میروم. که اتفاقاً همینطور هم شد. دفعة آخری که مریض شده بود، اتفاقاً از دعای توسل برگشته بود. دیدم حال عجیبی دارد. او که هیچوقت شوخی نمیکرد آن شب شنگول بود. تعجب کردم، گفتم: آقا! امشب شنگولی؟! چه خبر است؟ گفت: خودم هم نمیدانم ولی احساس عجیبی دارم. حرفهایی میزد که انگار میدانست میخواهد برود. میگفت: آقا امضاء کرد. آقا امضاء کرد. داریم میرویم. نزدیک صبح، دیدم خیلی تب دارد. میخواستم مرخصی بگیرم که او قبول نکرد.
گفت: تو برو، دوستم میآید و مرا به دکتر میبرد. به دوستش هم گفته بود: « قبل از اینکه به بیمارستان بروم بگذار بروم حمام. میخواهم غسل شهادت بکنم. آقا آمد و پروندۀ من را امضاء کرد. گفت: تو باید بیایی. دیگر بس است توی این دنیا ماندن. من دیگر رفتنی هستم». غسل شهادت را انجام داد و رفت بیمارستان. هماتاقیهایش دربارة نحوة شهادتش میگفتند: لحظه اذان که شد، بعد از یک هفته بیهوشی کامل، بلند شد و همه را نگاه کرد و شهادتین را گفت و گفت: خداحافظ و شهید شد ...
امکان خرید نسخۀ الکترونیک و چاپی کتاب علمدار از انتشارات شهید ابراهیم هادی در فروشگاه اینترنتی فراکتاب فراهم است. شما میتوانید آن را از طریق سایت یا نرمافزار فراکتاب خریداری کنید و از خواندن آن لذت ببرید. همچنین، نسخۀ چاپی این اثر با تخفیف در اختیار دوستداران آن قرار گرفته است تا مخاطبان امکان دسترسی راحتتر به آن را پیدا کرده و از خواندن آن لذت ببرند.
مشخصات کتاب علمدار در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | شهید ابراهیم هادی |
نویسنده: | گروه نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی |
زبان: | فارسی |
تعداد صفحه: | 259 |
موضوع: | زندگی نامه و خاطرات ذاکر شهید سید مجتبی علمدار |
قالب: | الکترونیک و چاپی |
نظر دیگران //= $contentName ?>
بسیار بسیار کتاب خوبی است پیشنهاد می شود این کتاب را حتمااا بخوانید و به آن عمل کنید. و الگوی زندگی خود قرا...
بسیار بسیار کتاب عالی هست...انشاالله که آقا سید خودشون شفاعتمون کنن ...توصیه میکنم حتما بخونید......
سید مجتبی نشانه پاکی و عشق به اهل بیت خصوصا حضرت فاطمه زهرا بود حتی پهلوی شکسته سید هم گواه این عشقه منم از خد...