کتاب «سفیر عشق»، نوشته احمد تورگوت نویسنده ترکیهای با ترجمه سهیلا احمدی توسط انتشارات کتابستان معرفت به چاپ رسیده است.
«سفیر عشق»، اثری در حوزه ادبیات عاشورایی است که خواننده را از عصر جانکاه عاشورا تا قصه خرابه شام، هم غُصه میکند و از طرفی، تجربهای را از این حادثه عالمسوز، با دیگران به اشتراک میگذارد. توضیح ایننکته هم دربارهاش لازم است که بهطور کامل براساس اسناد تاریخی نوشته نشده و در فرازهایی دربرگیرنده تخیل و نکاتی از خود نویسنده است. کتاب «سفیر عشق»، ۴۰ فصل دارد و واقعه کربلا را در قالب داستان بازگو میکند. اینبازگویی با جهانبینی عرفانی نویسندهاش هم همراه است و سفر امام حسین را از مدینه به مکه و سپس به کربلا شامل میشود. احمد تورگوت معتقد است امام حسین (ع) الگویی مناسب برای زندگی امروز مسلمانان جهان است و بههمیندلیل هم در دو کتاب خود زندگی اینشخصیت را مورد بررسی قرار داده و با رمزگشایی عرفانی به سیره او پرداخته است.
احمد تورگوت نویسنده حنفیمذهب اهل ترکیه متولد سال ۱۹۷۵ است و بهعنوان نویسنده کتاب و فیلمنامهنویس شناخته میشود. او مهندس فنی است که از مقطعی به بعد به نوشتن رو آورده است. او علاوه بر فیلمنامههای مشهوری که نوشته، سهگانهای درباره واقعه عاشورا دارد که «شهید عشق» اولینجلد و مجلدات دوم و سوم آن عبارتنداز: «سفیر عشق» و «سجده عشق».
چند ساعتی می شود که شهید عشق حسین، به ملاقات پروردگار عالمیان رفته است؛ شهیدی که امروز حقیقت مرگ را میان خون، در نهایت زیبایی تصویر کرد. جای حیرت هم نیست چرا که این سنت برادری، پدری و مادری اوست. گندم تنش با زخمهای بیامان داسها، چون دانههای تسبیح حبهحبه روی زمین افتاده و اینک حسین، در بیابان کربلا آرامتر از همیشه آرمیده است. زمین از این سنگینی به خود میلرزد و کوچکتر از آن است که بتواند این پیکر را در میان بگیرد و حالا این پسر ابوتراب است که زمین را در حجاب خویش گرفته است. زمان که چند لحظهای از حوادث عقب افتاده، حالا خیرهخیره دارد طفل، لبان ترکخورده حسین را نگاه میکند که تشنه، در آغوش گشودۀ مادر فرات جان داده است. این آب، تاریخی است. مهریۀ کوثر است؛ عجین است با صدای مادری که جگر گوشهاش شهید عشق را صدا میزند: پسر شهیدم! شیرم حلالت!
کمی آن طرفتر حسین دیگری در میان سوز ستم، به تماشا ایستاده، حسین مکرر شده و اینبار روی نیزه تابیدن گرفته است. با طلوع خورشید کربلا بر نیزهها، خورشید از شرم، انگار میخواهد زودتر از همیشه غروب کند...